ابوعبداللّه حمزة بن حسن اصفهانیابوعبداللّه حمزة بن حسن اصفهانی، ادیب، لغوی و مورخ ایرانی سده چهارم است. فهرست مندرجات۲ - تولد ۳ - سفر برای کسب دانش ۴ - تحصیلات ۵ - فضایل ۶ - نظر بدخواهان ۷ - تمایل به مذهب تشیع ۸ - وفات ۹ - آثار ۹.۱ - قسمتهای کتب باقی مانده ۹.۲ - آثار باقی مانده ۹.۲.۱ - الخصائص و الموازنة بینالعربیة و الفارسیة ۹.۲.۲ - الامثال علی افعل ۹.۲.۳ - التنبیه علی حدوث التصحیف ۹.۲.۴ - دیوان ابینُواس ۹.۲.۵ - تواریخ کبارالامم ۱۰ - ادیب و لغت شناس ۱۱ - توجه فراوان به تقویم ۱۱.۱ - نگاه تاریخی ۱۲ - ایران دوستی ۱۳ - دشمنی با بنی امیه ۱۴ - فهرست منابع ۱۵ - پانویس ۱۶ - منبع ۱ - نامنام کامل وی ابوعبداللّه حمزة بن حسن اصفهانی است [۱]
حسن بن محمد قمی، کتاب تاریخ قم، ج۱، ص۱۱، ترجمه حسن بن علی قمی، چاپ جلالالدین طهرانی، تهران ۱۳۶۱ش.
[۲]
احمد بن عبداللّه ابونعیم اصفهانی، کتاب ذکر اخبار اصبهان، ج۱، ص۳۰۰، چاپ سون ددرینگ، لیدن ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴، چاپ افست تهران.
[۳]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۳، ص۱۲۲۰، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
که به صورت حمزة بن حسین [۴]
سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۷۵.
[۵]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الأعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التاریخ، ج۱، ص۲۴۷، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
[۶]
حاجی خلیفه، ج۱، ستون۱۶۸.
[۷]
حاجی خلیفه، ج۱، ستون۲۸۲.
[۸]
حاجی خلیفه، ج۱، ستون۳۰۱.
یا علی بن حمزه [۹]
عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانة الادب و لبلباب لسانالعرب، ج۱، ص۳۴۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۹۷۹.
[۱۰]
عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانة الادب و لبلباب لسانالعرب، ج۱، ص۳۵۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۹۷۹.
و با کنیه ابوالحسن، ابوعبدالرحمان و ابوالفرج نیز ضبط شده است. [۱۱]
خلیل بن ایبک صفدی، الغیث المسجم فی شرح لامیّة العجم، ج۲، ص۱۴۶، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
[۱۲]
علی بن حسن خزرجی، العقود اللؤلؤیّة فی تاریخ الدولة الرسولیة، ج۱، ص۳۱، چاپ محمد بسیونیعسل، صنعا ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۳]
حاجی خلیفه. ج۲، ستون۱۴۶۴.
۲ - تولدتاریخ ولادت حمزهاصفهانی روشن نیست، اما برخی پژوهشگران با استناد به پارهای قرائن، تولد او را حدود ۲۸۰ در اصفهان دانستهاند. [۱۴]
اویگن میتووخ، «حمزه اصفهانی»، ج۱، ص۲۹، روزگار نو، جلد۲، ش ۱ (تابستان ۱۹۴۲).
۳ - سفر برای کسب دانشحمزه اصفهانی ظاهراً تحصیلات اولیه را در اصفهان به انجام رساند و بعدها، برای کسب دانش به مسافرتهای علمی پرداخت. [۱۵]
ابنندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۱۵۴.
[۱۶]
احمد بن عبداللّه ابونعیم اصفهانی، کتاب ذکر اخبار اصبهان، ج۱، ص۳۰۰، چاپ سون ددرینگ، لیدن ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴، چاپ افست تهران.
سه مسافرت علمی او به بغداد ، بین سالهای ۳۰۸ تا ۳۲۳، شایان ذکر است. [۱۷]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۷۶، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
[۱۸]
اویگن میتووخ، «حمزه اصفهانی»، ج۱، ص۲۹ـ۳۱، روزگار نو، جلد۲، ش ۱ (تابستان ۱۹۴۲).
فضای مساعد اصفهان و بغداد در پرورش شخصیت علمی حمزه تأثیر بسزایی داشت. [۱۹]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۱۰ـ ۱۲، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
۴ - تحصیلاتوی لغت ، ادب ، نحو ، تاریخ و انساب را نزد بزرگانی چون ابندُرَید (متوفی ۳۲۱)، ابنشُقَیر نحوی (متوفی ۳۱۷)، ابنعلّاف (متوفی ۳۱۸) و برخی دیگر از دانشمندان آن روزگار آموخت. ضمنآ از محضر محدّثانی چون عَبدان بن احمد جوالیقی (متوفی ۳۰۶)، محمد بن جریر طبری (متوفی ۳۱۰)، محمود بن محمد واسطی (متوفی ۳۰۷)، محمد بن صالح عُکبری (متوفی ۳۰۷) و محمد بن نصیر مدینی (متوفی ۳۰۵) نیز بهره برد. [۲۰]
احمد بن عبداللّه ابونعیم اصفهانی، کتاب ذکر اخبار اصبهان، ج۱، ص۳۰۰، چاپ سون ددرینگ، لیدن ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴، چاپ افست تهران.
[۲۱]
حسینعلی محفوظ، «حمزة بن الحسن الاصفهانی: سیرته و آثاره و آراؤه فیاللغة و التاریخ و البلدان»، ج۱، ص۷۰ـ۷۱، همان، سال ۱۹، ش ۱ و ۲ (۱۹۶۳).
[۲۲]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۱۲ـ۱۷، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
مناسبات حمزهاصفهانی با امرای آلبویه (حکومت: ح ۳۲۰ـ۴۴۷) نیز ظاهرآ در شکوفایی علمی او مؤثر بوده است، به گونهای که دو کتاب خود (الخصائص و دیوان ابینواس) را به نام دو تن از امرای آلبویه تألیف کرد.۵ - فضایلبارزترین ویژگی علمی او شیفتگی به دانش و مطالعه انواع علوم بود [۲۳]
علی بن محمد ابوحیان توحیدی، اخلاق الوزیرین، ج۱، ص۷۳، چاپ محمد بن تاویت طنجی، دمشق ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
[۲۴]
علی بن محمد ابوحیان توحیدی، اخلاق الوزیرین، ج۱، ص۳۵۸، چاپ محمد بن تاویت طنجی، دمشق ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
که نه تنها معاصرانش، بلکه متأخران نیز به آن معترف بودند. توصیفات به کار رفته درباره وی چون مؤدِّب، فقیه ، فاضل کامل، مصنف مطّلع، ادیب فاضل، خداوند تاریخ و صاحباللغة منزلت علمی برجسته او را تأیید میکند [۲۵]
ابنندیم، الفهرست، ص۱۵۴، (تهران).
[۲۶]
احمد بن عبداللّه ابونعیم اصفهانی، کتاب ذکر اخبار اصبهان، ج۱، ص۳۰۰، چاپ سون ددرینگ، لیدن ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴، چاپ افست تهران.
[۲۷]
مجملالتواریخ و القصص، چاپ محمدتقی بهار، ج۱، ص۲۴۲، تهران: کلاله خاور، ۱۳۱۸ش.
[۲۸]
سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۷۵.
[۲۹]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الأعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التاریخ، ج۱، ص۲۴۷، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
[۳۰]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۳، ص۱۲۲۰، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
[۳۱]
العقود اللؤلؤیّة فی تاریخ الدولة الرسولیة، ج۱، ص۳۱، چاپ محمد بسیونیعسل، صنعا ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
ثعالبی [۳۲]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، کتاب فقهاللغة و سرالعربیة، ج۱، ص۱۰، بیروت: دارالکتب العلمیة.
حتی او را همطراز بزرگانی چون صاحب بن عبّاد (متوفی ۳۸۵) و خوارزمی (متوفی نیمه دوم قرن چهارم) دانسته است. همچنین گفته شده است که ابوعلی مندویه اصفهانی، طبیب مشهور، رساله فلسفی و چند رساله پزشکیاش را برای حمزه ارسال کرد. [۳۳]
ابنابیاصیبعه، عیونالأنباء فی طبقات الاطباء، ج۱، ص۴۶۰، چاپ نزار رضا، بیروت (۱۹۶۵).
۶ - نظر بدخواهانبا این همه، او بدخواهانی نیز داشت که به وی لقب بائع الهَذَیان داده بودند [۳۴]
علی بن یوسف قفطی، اِنباهالرواة علی اَنباه النحاة، ج۱، ص۳۳۶، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، ج۱، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
تا آنجا که برخی مؤلفان متأخر را به این گمان افکند که وی سبک مغز و ناقص عقل بوده است. [۳۵]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۳، ص۱۲۲۰، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
حمزه به شعوبیگری نیز متهم شده است. [۳۶]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، کتاب فقهاللغة و سرالعربیة، ج۱، ص۱۵۶، بیروت: دارالکتب العلمیة.
[۳۷]
علی بن یوسف قفطی، اِنباهالرواة علی اَنباه النحاة، ج۱، ص۳۳۵، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
روشن نیست که این اتهام در روزگار خود وی نیز مطرح بوده یا نبوده است. به نظر میرسد توجه فراوانش به زبان فارسی، آداب و رسوم و تاریخ ایرانیان سبب طرح چنین اتهامی بوده است. ۷ - تمایل به مذهب تشیعتمایل وی نیز به تشیع ، بهرغم لحن جانبدارانهاش نسبت به علویان یا به کاربردن عباراتی چون والصلاة علی نبیه محمد و آلهاجمعین [۳۸]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۹، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
[۳۹]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۷، ص۲۶۵.
غیرمحتمل بوده و ذکر نامش در زمره مصنفان شیعه مذهب [۴۰]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۳، ص۲۸۸.
[۴۱]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۱۷، ص۲۶۵.
درست نمینماید. [۴۲]
امین، ج۶، ص۲۴۰.
۸ - وفاتتاریخ وفات حمزه اصفهانی به درستی روشن نیست. سمعانی، [۴۳]
سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۷۵.
قبل از ۳۶۰ را تاریخ فوت وی ذکر کرده است.عبدالمجید قطامش با استناد به اشارات موجود در تاریخ سنی ملوکالارض، وفات وی را در ۳۵۱ دانسته است [۴۴]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۹ـ۱۰، ج۱، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره(۱۹۶۶).
که صحیحتر به نظر میرسد.۹ - آثارآثار متعددی را در شمار تألیفات حمزه اصفهانی برشمردهاند که تعداد اندکی از آنها باقیمانده است. انواعالدعاء، الاوصاف، التشبیهات، التماثیل فی تباشیرالسرور، رُدودٌ علی علماء اللغة و علی رواةالشعر و الشعراء، دیوان ابینواس، دیوان شعر ابیتمّام و شعراء اصفهان برخی از آثار حمزهاند [۴۵]
ابنندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۱۵۴.
[۴۶]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۳، ص۱۲۲۰ـ۱۲۲۱، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
[۴۷]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۵، ص۲۳۱۴، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
[۴۸]
حاجی خلیفه، ج۲، ستون۱۴۶۴.
که فقط نامشان را میدانیم. اگرچه ردودٌ علی علماء اللغة و علی رواةالشعر و الشعراء در زمره تألیفات حمزه به شمار آمده، اما یاقوت حموی [۴۹]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۲، ص۸۷۴، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
بر آن است که حمزه فقط جمعآوری و تدوین آن را برعهده داشته است.درباره التماثیل فی تباشیر السرور نیز چنین احتمالی وجود دارد، زیرا کتابی با همین عنوان منسوب به ابنمعتز (متوفی ۲۹۶)، خلیفه عباسی ، در دست است که حاوی اشعار بزمی است. [۵۰]
اویگن میتووخ، «حمزه اصفهانی»، ج۱، ص۳۳، روزگار نو، جلد۲، ش ۱ (تابستان ۱۹۴۲).
[۵۱]
حسینعلی محفوظ، «حمزة بن الحسن الاصفهانی: سیرته و آثاره و آراؤه فیاللغة و التاریخ و البلدان»، ج۱، ص۸۳، همان، سال ۱۹، ش ۱ و ۲ (۱۹۶۳).
۹.۱ - قسمتهای کتب باقی ماندهبرخی کتابهای حمزه مفقود شدهاند، اما بخشهای پراکندهای از آنها باقیمانده است. از جمله: اصفهان و اخبارها، کتابی مشتمل بر تاریخ، جغرافیا و معرفی اعلام شهر اصفهان [۵۲]
ابنندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۱۵۴.
[۵۳]
مُفَضَّل بن سعد مافَرّوخی، کتاب محاسن اصفهان، ج۱، ص۵، چاپ جلالالدین حسینی طهرانی، تهران ۱۳۱۲ش.
[۵۴]
مُفَضَّل بن سعد مافَرّوخی، کتاب محاسن اصفهان، ج۱، ص۷، چاپ جلالالدین حسینی طهرانی، تهران ۱۳۱۲ش.
[۵۵]
مُفَضَّل بن سعد مافَرّوخی، کتاب محاسن اصفهان، ج۱، ص۲۲، چاپ جلالالدین حسینی طهرانی، تهران ۱۳۱۲ش.
[۵۶]
سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۷۵.
[۵۷]
علی بن یوسف قفطی، اِنباهالرواة علی اَنباه النحاة، ج۱، ص۳۳۶، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
[۵۸]
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الأعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التاریخ، ج۱، ص۲۴۷، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳.
اعیادالفرس [۵۹]
احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنون الادب، ج۱، ص۱۸۵، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰.
و رسالة فیالاشعار السائرة فی النیروز و المهرجان [۶۰]
ابوریحان بیرونی، ج۱، ص۳۱، الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
که بروکلمان آن را دو کتاب و یکی از محققان [۶۱]
جمشید سروشیار، «آویزهها»، ج۱، ص۱۵۳، فصلنامه هستی، سال ۲، ش ۵ (بهار ۱۳۷۳).
یک کتاب دانستهاند؛ رسائل [۶۲]
ابنندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۱۵۴.
که گفته شده مجموعهای شامل رسالات ادبی و لغوی بوده و دو کتاب الرسالةالمُعْرِبةُ عنشرف الإعراب و رسالة فی الاشعار السائرة فی النیروز و المهرجان، از رسالات همین مجموعه بودهاند [۶۳]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۲۰، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
و کتاب مضاحکالاشعار که ثعالبی [۶۴]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، ج۱، ص۳۶۶ـ۳۶۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).
قطعاتی از آن را نقل کرده است.۹.۲ - آثار باقی ماندهآثار به جایمانده حمزه اصفهانی عبارتاند از کتابهای: التنبیه علی حدوثالتصحیف، الامثال علی افعل، الخصائص و الموازنة بینالعربیة و الفارسیة، (گردآوریِ) دیوان ابینواس، الامثال الصادرة عن بیوتالشعر (عن ثبوتالشعر)، الفصولالمختارة من کتب جاحظ و تاریخ سنی ملوکالارض و الانبیاء که جز سه کتاب الفصولالمختارة، الامثالالصادرة، و الخصائص، بقیه منتشر شدهاند. [۶۵]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۱۸ـ۲۱، ج۱، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
محققان، از وجود یک نسخه خطی از هر یک از دو کتاب الفصولالمختارة و الامثالالصادرة، بدون اشاره به محتوای آنها، یاد کردهاند.۹.۲.۱ - الخصائص و الموازنة بینالعربیة و الفارسیةالخصائص و الموازنة بینالعربیة و الفارسیة [۶۶]
جرجی زیدان، کتاب تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۲، ص۳۱۵، مصر ۱۹۱۱ـ۱۹۱۴.
که آن را الموازنة بینالعربی و العجمی یا الموازنة بین العربیة و العجمیة نیز نامیدهاند، [۶۷]
علی بن یوسف قفطی، اِنباهالرواة علی اَنباه النحاة، ج۱، ص۳۳۵، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، ج۱، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
[۶۸]
علی بن یوسف قفطی، اِنباهالرواة علی اَنباه النحاة، ج۴، ص۲۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، ج۱، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
اثری تحقیقی است درباره اسمهای معرّب ، اعماز اسم مکان ، حیوانات و پرندگان ، خوراک و پوشاک ، عطریات ، سلاحها، قبایل، جواهرات و غیر آن. [۶۹]
حسینعلی محفوظ، «حمزة بن الحسن الاصفهانی: سیرته و آثاره و آراؤه فیاللغة و التاریخ و البلدان»، ج۱، ص۸۹ـ۹۰، همان، سال ۱۹، ش ۱ و ۲ (۱۹۶۳).
[۷۰]
حسینعلی محفوظ، «آراء حمزة بن الحسن الاصفهانی فی اللّغة و التاریخ و البلدان»، ج۱، ص۱۳۴ـ ۱۳۸، سومر، سال۲۰، ش ۱ و ۲ (۱۹۶۴).
این کتاب که برای عضدالدوله دیلمی (حکومت: ۳۳۸ـ۳۷۲) تألیف شده، به دلیل تأکید بر فارسی بودن بسیاری از اسمهای عربی، از گذشته تاکنون یکی از دلایل اعتراض به حمزه اصفهانی بوده است. [۷۱]
علی بن یوسف قفطی، اِنباهالرواة علی اَنباه النحاة، ج۴، ص۲۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، ج۱، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
[۷۲]
جرجی زیدان، کتاب تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۲، ص۳۱۵، مصر ۱۹۱۱ـ۱۹۱۴.
از این اثر، ابوریحان بیرونی، [۷۳]
ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۱۰۷، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ش.
[۷۴]
ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۱۱۰ـ۱۱۱، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ش.
[۷۵]
ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۱۲۶، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ش.
ثعالبی، [۷۶]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، کتاب فقهاللغة و سرالعربیة، ج۱، ص۱۱۰، بیروت: دارالکتب العلمیة.
[۷۷]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، کتاب فقهاللغة و سرالعربیة، ج۱، ص۱۲۱، بیروت: دارالکتب العلمیة.
[۷۸]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، کتاب فقهاللغة و سرالعربیة، ج۱، ص۱۵۶، بیروت: دارالکتب العلمیة.
یاقوت حموی [۷۹]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ج۳، ص۱۵۸، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
[۸۰]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ج۳، ص۵۳۷، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
[۸۱]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ج۳، ص۶۲۹، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
[۸۲]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ج۴، ص۶۶، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
[۸۳]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ج۴، ص۴۰۶، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
[۸۴]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ج۴، ص۴۴۶، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
و سیوطی [۸۵]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، ج۱، ص۳۵۴، چاپ محمد احمد جادمولی، علیمحمد بجاوی، و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره.
بهره بسیار بردهاند.دو نسخه به جای مانده از این اثر در کتابخانههای مصر نگهداری میشوند. [۸۶]
جرجی زیدان، کتاب تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۲، ص۳۱۵، مصر ۱۹۱۱ـ۱۹۱۴.
[۸۷]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۱۸ـ ۱۹، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
[۸۸]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب التنبیه علی حدوث التصحیف، مقدمه محمداسعدطلس، ص۱۷ـ۱۸، چاپ محمد اسعد طلس، دمشق ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
۹.۲.۲ - الامثال علی افعلالامثال علی افعل، که با نامهایی چون الدرّةالفاخرة، امثال حمزه، الامثال السائرةالجاریة علیاَلْسِنة الفصحاء، و جز آن نیز ذکر شده است، [۸۹]
ابنندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۱۵۴.
[۹۰]
حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب جمهرة الامثال، ج۱، ص۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، بیروت (۱۳۸۴/ ۱۹۶۴).
[۹۱]
ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۴، ص۱۱۶.
[۹۲]
عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانة الادب و لبلباب لسانالعرب، ج۱، ص۲۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۹۷۹.
[۹۳]
اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج۱، ص۳۳۶، در حاجیخلیفه، ج۵.
از مشهورترین کتابهای امثال عربی است.این کتاب شامل مقدمهای طولانی و سیباب درباره امثال عربی بر وزن افعل، امثال مولَّدین (تعریب) و حَضَریّین (شهرنشینان) و خرافات رایج مرتبط با امثال، همراه با تفاسیر و حکایاتی درباره وجه تسمیه آنها، شرح کلمات نامأنوس و ناآشنا (غریب) با استفاده از اقوال لغویان، اشاره به امثال هممعنی با آنها و استناد به شواهد قرآنی، حدیثی و شعری است. [۹۴]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، ش۱۱۷، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
[۹۵]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، ش۱۲۰، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
[۹۶]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، ش ۱۲۵، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
ضمن آنکه، حمزه به تناسب موضوع، از بحثهای لغوی در مورد برخی واژگان، توضیح درباره مکان و زمان رواج امثال و نیز تعیین هویت عربی، اسلامی یا مولَّد بودن آنها غفلت نکرده است. [۹۷]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، ش۲۳، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
[۹۸]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، ش۲۶، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
[۹۹]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، ش۵۲، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
[۱۰۰]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، ش۸۲، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
[۱۰۱]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، ش۱۱۵، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
[۱۰۲]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، ش۱۱۶، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
[۱۰۳]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، ش۲۲۷، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
[۱۰۴]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، ش۳۰۷، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
الامثال علیافعل کهنترین کتاب به جامانده درباره امثال بر وزن افعل است. بحثهای مهم لغوی و ادبی، بخشبندی منظم، ترتیب الفبایی امثال [۱۰۵]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۳۵، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
و استفاده از مهمترین کتب امثال، لغت، ادب، تاریخ، اخبار و انساب، این کتاب را یکی از مهمترین مراجع مؤلفان دورههای بعد، نظیر ابوهلال عسکری (متوفی ۳۹۵)، ابومنصور ثعالبی (متوفی ۴۲۹)، ابوعبید بکری (متوفی ۴۸۷)، ابوالفضل میدانی (متوفی ۵۱۸)، ابوالقاسم زمخشری (متوفی ۵۳۸)، ابنخلّکان (متوفی ۶۸۱) و ابنمنظور (متوفی ۷۱۱) کرد.از این کتاب، نسخ خطی متعددی برجامانده است؛ با این ملاحظه که یکی از این نسخ به خطا، به زمخشری منسوب شده است. نخستینبار عبدالمجید قَطامش، محقق مصری، با اتکا به چهار نسخه اقدام به تصحیح و چاپ این اثر با عنوان الدرةالفاخرة فی الامثال السائرة نمود. [۱۰۶]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۴۵ـ۵۱، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
در ۱۳۶۷ش/ ۱۹۸۸ نیز، فهمی سعد براساس نسخه دارالکتب الوطنیه تونس و مقایسه آن با اثر چاپی قطامش، اقدام به چاپ جدیدی از این کتاب با عنوان سوائرالامثال علی افعل نمود. [۱۰۷]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۴۵ـ۵۱، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
۹.۲.۳ - التنبیه علی حدوث التصحیفالتنبیه علی حدوث التصحیف، که ابنندیم [۱۰۸]
ابنندیم، الفهرست (تهران)، ج۱، ص۱۵۴.
آن را بهصورت التنبیه علی حروفالمصحف و یاقوت حموی [۱۰۹]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۵، ص۲۲۴۷، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
[۱۱۰]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ج۲، ص۷۱۲، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
[۱۱۱]
یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، ج۲، ص۷۱۲، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
به صورت التصحیف، التصحیف و التحریف و نیز التنبیه ضبط کرده است، از مهمترین آثار لغوی به جامانده حمزه اصفهانی است.این کتاب دارای مقدمهای طولانی در باب خط عربی و تعلیل و تحلیل نحوه وقوع تصحیف (تصحیف و تحریف) در نگارش عربی است. متن کتاب شامل هفت باب است، از جمله درباره تصحیف علما در شعر قدما، اشتقاق حروف و خطاهای انجام گرفته در آن، تفاسیر مختلف در خصوص ابیات دچار تصحیف، وجوداختلاف در قرائات قرآن، و تصحیف در نثر . حمزه در این کتاب، با بیانی نقادانه و صریح، علت وقوع تصحیف در زبان عربی را ضعف اساسی این زبان در خصوص چند حرف هم شکل (باء، تاء، ثاء، یاء و نون) و نحوه نقطهگذاری و اعجام (اعرابگذاری) دانسته است [۱۱۲]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۳۶ـ۳۷، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
و ضمن برشمردن نمونههای بسیاری از تصحیفات پدید آمده در لغات عربی، تصحیف را از دلایل بروز تعدد قرائات قرآن به شمار آورده است. [۱۱۳]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب التنبیه علی حدوث التصحیف، ج۱، ص۱۵۱ـ ۱۵۹، چاپ محمد اسعد طلس، دمشق ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
در همین زمینه، هرچند وی طعنههای گروهی از شعوبیان متعصب درباره لغت و شعر عربی را بیان کرده، [۱۱۴]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب التنبیه علی حدوث التصحیف، ج۱، ص۹۷ـ ۱۱۱، چاپ محمد اسعد طلس، دمشق ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
متقابلا از لغویان بزرگی چون خلیل بن احمد (متوفی ۱۷۰ یا ۱۷۵) و دیگران نیز دفاع کردهاست. [۱۱۵]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب التنبیه علی حدوث التصحیف، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۹، چاپ محمد اسعد طلس، دمشق ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
جهتگیری منتقدانه حمزه در این کتاب، اگرچه دانشمندی چون اسحاق بن احمد بن ابونصر بخاری (متوفی ۴۰۵) را به نگارش ردّیهایبر اینکتاب واداشت، [۱۱۶]
عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، ج۱، ص۴۳۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
اما ملاحظات دقیق حمزه که حاصل احاطه او به زبان عربی است و نیز رعایت انصاف در مواجهه با آرای لغویان، سبب شد که او را در زمره اصلاحگران خط عربی نیز قرار دهند. [۱۱۷]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۲۸، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
از این کتاب، چند نسخه به جامانده است. [۱۱۸]
ریاض عبدالحمید مراد و یاسین محمد سواس، فهرس مخطوطات دارالکتب الظاهریة: قسمالادب، ج۱، ص۱۳۸ـ۱۳۹، دمشق ۱۴۰۲ـ۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۳.
[۱۱۹]
رضا استادی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه مدرسه مروی طهران، ج۱، ص۹، قم ۱۳۷۱ش.
نخستینبار، محمدحسن آلیاسین در ۱۳۴۶ش/ ۱۹۶۷، این کتاب را براساس نسخه مدرسه مروی تهران ، در بغداد چاپ کرد. [۱۲۰]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، التنبیه علی حدوث التصحیف، مقدمه محمدحسن آلیاسین، ص۱۷، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
یک سال بعد (۱۳۴۷ش/ ۱۹۶۸)، محمد اسعد طلس این کتاب را براساس نسخه کتابخانه ظاهریه دمشق ، با تصحیحات و تعلیقاتی به چاپ رساند. [۱۲۱]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، التنبیه علی حدوث التصحیف، مقدمه محمدحسن آلیاسین، ص۲۰ـ۲۳، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۹.۲.۴ - دیوان ابینُواسدیوان ابینُواس دیگر اثر به جای مانده حمزه اصفهانی است که آن را به نام عمادالدوله علی بن بویه (حکومت: ۳۲۰ـ۳۳۸) تألیف کرد. در واقع مسافرت او به بغداد در ۳۲۳، با هدف تدوین این کتاب صورت گرفت. [۱۲۲]
اویگن میتووخ، «حمزه اصفهانی»، ج۱، ص۲۹، روزگار نو، جلد۲، ش ۱ (تابستان ۱۹۴۲).
[۱۲۳]
عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانة الادب و لبلباب لسانالعرب، ج۱، ص۳۴۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۹۷۹.
در این سفر، از کسانی چون ابنانباری، اخفش صغیر، ابنعلاف، مهلهل بن مُزَرّع و برخی از افراد خاندان نوبختی [۱۲۴]
عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۱۷ـ۱۸، تهران ۱۳۵۷ش.
[۱۲۵]
عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۲۰، تهران ۱۳۵۷ش.
[۱۲۶]
عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۲۲ـ۲۳، تهران ۱۳۵۷ش.
[۱۲۷]
عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ج۱، ص۲۴۵، تهران ۱۳۵۷ش.
به عنوان مراجع مورد اعتماد درباره ابونواس، اطلاعات کافی و وافی کسب کرد. [۱۲۸]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، التنبیه علی حدوث التصحیف، مقدمه محمدحسن آلیاسین، ص۱۲ـ۱۳، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
در این میان، مهلهل بن مزرّع، ادیب و شاعر معروف، در پاسخ به اشتیاق فراوان حمزه به این کار، نه تنها آن قسمت از اشعار ابونواس را که در اختیار داشت به وی داد، بلکه رسالهای نیز درباره سرقتهای ادبی ابونواس تألیف کرد و به حمزه سپرد. [۱۲۹]
اویگن میتووخ، «حمزه اصفهانی»، ج۱، ص۳۱، روزگار نو، جلد۲، ش ۱ (تابستان ۱۹۴۲).
محتوای کتاب حمزه شامل شرحی از زندگی ابونواس و همه اشعار او اعم از قصاید، ارجوزهها و مقطعات است، ضمن آنکه از اشعاری که ابونواس اقتباس کرده و اشعاری که دیگران از او اقتباس کردهاند نیز یاد کرده است. [۱۳۰]
اویگن میتووخ، «حمزه اصفهانی»، ج۱، ص۳۶، روزگار نو، جلد۲، ش ۱ (تابستان ۱۹۴۲).
ویژگی اصلی این مجموعه، تفسیر و تحلیلهای حمزه است در خصوص اصطلاحات و مَثلهای فارسیِ به کار رفته در اشعار ابونواس و نیز کلماتی که این شاعر از فارسی به عربی برگردانده است. [۱۳۱]
اویگن میتووخ، «حمزه اصفهانی»، ج۱، ص۳۶، روزگار نو، جلد۲، ش ۱ (تابستان ۱۹۴۲).
از دیوان ابینواس به روایت حمزه اصفهانی، نسخ خطی متعددی موجود است. [۱۳۲]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، التنبیه علی حدوث التصحیف، مقدمه محمدحسن آلیاسین، ص۱۸ـ۱۹، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
[۱۳۳]
حسن بن هانی ابونواس، دیوان، چاپ اوالت واگنر، ج۱، صک ـ ن، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
در ۱۳۱۶/ ۱۸۹۸، اسکندر آصاف، براساس نسخه قاهره، این دیوان را چاپ کرد که چندی بعد در ۱۳۲۲/۱۹۰۴ تجدید چاپ شد. نقایص این چاپ، اوالت واگنر (مستشرق آلمانی) را بر آن داشت تا در ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸ به تصحیح انتقادی و چاپ دیوان ابینواس بپردازد. ۹.۲.۵ - تواریخ کبارالاممتاریخ سنی ملوکالارض و الانبیاء که نام اصلی آن تواریخ کبارالامم بوده [۱۳۴]
ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، ج۱، ص۱۰۵، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳.
[۱۳۵]
علی بن حسن خزرجی، العقود اللؤلؤیّة فی تاریخ الدولة الرسولیة، ج۱، ص۳۱، چاپ محمد بسیونیعسل، صنعا ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۳۶]
علی بن حسن خزرجی، العقود اللؤلؤیّة فی تاریخ الدولة الرسولیة، ج۱، ص۳۵، ج۱، چاپ محمد بسیونیعسل، صنعا ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۱۳۷]
علی سالاری شادی، «حمزه اصفهانی و سنی ملوک الارض و الانبیاء»، ج۱، ص۲۲ـ۲۳، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، سال ۲، ش ۲ (آذر ۱۳۷۷).
و با نامهای دیگری چون تاریخ کبارالبشر و کتاب الامم نیز ذکر شده است، [۱۳۸]
حاجی خلیفه، ج۱، ستون ۳۰۱.
[۱۳۹]
اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج۱، ص۳۳۶، در حاجیخلیفه، ج۵.
تنها کتاب تاریخی به جامانده از حمزه اصفهانی است که در آن، در ده باب به ذکر سال حکومت پادشاهان و حکام ایران ، روم ، یونان ، قبط، اسرائیل ، لخم، غسّان، حمیر، کنده و قریش ، و پیامبران معاصر با برخی از این فرمانروایان پرداخته است.وی هنگام ذکر تاریخ قریش، از تاریخ مَعَدّیان (اجداد پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم) آغاز کرده و آن را تا دوران اسلام و سپس عصر خلفا تا ۳۵۰ ادامه داده است، ضمن آنکه از توجه به حکومتهای ایرانی معاصر عصر خلفا نیز غفلت نکرده است. محور اصلی این کتاب تعیین سنوات صحیح حکومت حکام و پادشاهان با کمک محاسبات نجومی است و از اینرو بیش از آنکه رویکردی تاریخی داشته باشد، تقویمی که حاوی برخی تفاصیل تاریخی و اجتماعی است. با این حال، دقت به کار رفته در آن توأم با روش علمی نگارش کتاب، اهمیت آن را تا حد یک اثر معتبر تاریخی ارتقا داده است. چند نسخه خطی کامل و ناقص از این کتاب موجود است. نخستینبار در ۱۲۶۰/ ۱۸۴۴، گوتوالت متن عربی کتاب و در ۱۲۶۴/ ۱۸۴۸ ترجمه لاتینی آن را در لایپزیگ منتشر کرد. در ۱۲۸۳/۱۸۶۶، مولوی کبیرالدین این کتاب را با عنوان تاریخ ملوکالارض در کلکته به چاپ رساند. در ۱۳۱۱ش/۱۹۳۲، داود پوته ترجمه انگلیسی آن را در بمبئی منتشر کرد. نخستینبار، در ۱۳۴۶ش جعفر شعار این کتاب را به فارسی ترجمه کرد که با عنوان تاریخ پیامبران و پادشاهان انتشار یافت. [۱۴۰]
جرجی زیدان، کتاب تاریخ آداب اللغة العربیة، ج۲، ص۳۱۵، مصر ۱۹۱۱ـ۱۹۱۴.
[۱۴۱]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، التنبیه علی حدوث التصحیف، مقدمه محمدحسن آلیاسین، ص۱۴، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۱۰ - ادیب و لغت شناسحمزه اصفهانی به گواهی عناوین آثار مفقود و مجموعه آثار موجودش، پیش و بیش از آنکه مورخ باشد، ادیب و لغتشناسی مبرِّز بود. در دوران حیاتش، عبدان بن عبدالرحمان اصفهانی در قصیدهای، مقام علمی و ادبی او را ستوده و مهلهل بن مزرّع با همین دیدگاه او را ستایش کرده است. [۱۴۲]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، التنبیه علی حدوث التصحیف، ج۱، مقدمه محمدحسن آلیاسین، ص۲۳، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
مؤلفان پس از وی نیز غالبآ او را مؤدب، ادیب و لغوی معرفی کرده و از این دسته از آثار او بسیار بهره بردهاند؛ [۱۴۳]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
شاید به آن علت که نخستین پژوهشهای علمی جدید در آثار وی، از کتاب تاریخ سنی ملوکالارض و الانبیاء آغاز شد [۱۴۴]
اویگن میتووخ، «حمزه اصفهانی»، ج۱، ص۲۹، روزگار نو، جلد۲، ش ۱ (تابستان ۱۹۴۲).
و چه بسا محققان اروپایی پیشگام در این پژوهش، از آثار دیگر وی اطلاع دقیقی نداشتهاند.تنها از اواخر قرن چهاردهم/ نیمه قرن بیستم بود که دیگر آثار حمزه مورد توجه قرار گرفت و برخی از آنها منتشر شد و مطالعات انجام گرفته بر روی آنها، روششناسی آثار ادبی و لغویِ وی را میسر ساخت. براساس همین آثار، تسلط فراوان حمزه بر مباحث ادبی و لغوی و تأثیرپذیری شایان توجه ادیبان و لغویان قرون بعد، از وی آشکار شد. به نوشته قطامش کتابهایی چون التنبیه و الخصائص حاوی مطالبی است که پیش از وی کسی بدانها نپرداخته و از اینرو از مصادر مورد مراجعه دانشمندان بوده است. [۱۴۵]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، التنبیه علی حدوث التصحیف، ج۱، مقدمه محمدحسن آلیاسین، ص۱۸، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
. جایگاه والای ادبی حمزه، به معنای نفی ارزش تاریخنگاری او نیست. اگرچه جز کتاب موجز تاریخ سنی ملوکالارض، اثر تاریخی دیگری از وی باقی نمانده، اما تتبعات دقیق و روشمند موجود در این اثر، همراه با توصیفات به جامانده از کتاب مفقود اصفهان و اخبارها، حاکی از جایگاه او به عنوان مورخی مطرح است؛ بهویژه از آنرو که نگرش تاریخی حمزه، برخلاف غالب مورخان آن دوره، نگرشی نقادانه و علمی است. او در مقدمه کتاب، از آمیخته بودن داستانهای رؤیایی و باطل با تاریخ و قصدش برای رفع تحریفات تاریخی سخن گفته است. در واقع، بهرغم آنکه وی دنبالهرو تاریخنگاری سنّتی ایران که برگرفته از ادبیات عرب بود، دانسته شده است، تاریخنگاری او تفاوتهای آشکاری با آثار برخی از مورخان آن روز دارد، از جمله کاربردی بودن تاریخ از نگاه او به لحاظ ارتباطات میان رشتهای و نیز نگرش علمی به تاریخ است. ۱۱ - توجه فراوان به تقویمتوجه فراوان به تقویم، استنتاج سنوات صحیح تاریخ اقوام و ملل از طریق محاسبات نجومی و بهرهگیری از اطلاعات منجمان ، توجه خاص به میراث مکتوب به جامانده در آثار باستانی [۱۴۶]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۱۴۶، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
[۱۴۷]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۱۴۹ـ ۱۵۱، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
و اظهار تردید جدّی در روایات مربوط به آفرینش [۱۴۸]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۱۰، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
از برجستهترین ویژگیهای علمی اثر اوست.۱۱.۱ - نگاه تاریخینگاه تاریخی او جهانشمول است، به این ترتیب که وی به سرگذشت تاریخی سایر اقوام و ملل نیز توجه نشان میداد و حتی از پژوهشهای میدانی و مراجعه به صاحبنظران و دانشمندان غیرمسلمان، که گهگاه در قالب مسافرتهای طولانی صورت میگرفت، [۱۴۹]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۱۰، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
ابایی نداشت. از اینرو، شاید بتوان او را از تخصصگرایان روزگارش به شمار آورد. ویژگی دیگر تاریخ او تعدد و تنوع منابعی است که از آنها سود جسته است.منابع مکتوب و مراجع شفاهی که وی با اسم و رسم به معرفی و نقل مطلب از آنها پرداخته، دقت نظر و تلاش وی برای عرضه اطلاعات صحیحتر از منابع موثقتر را نشان میدهد. [۱۵۰]
علی سالاری شادی، «حمزه اصفهانی و سنی ملوک الارض و الانبیاء»، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، سال ۲، ش ۲ (آذر ۱۳۷۷).
نگاه نقادانه او تاریخ را از شکلی صرفاً روایی خارج کرده است و ازاینرو بهرغم آنکه وی به نوعی با طبری مقایسه شده، [۱۵۱]
دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، ج۱، ص۵۲۱، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ش.
برخلاف طبری نه تنها از قضاوت درباره وقایع ابایی نداشته بلکه به این امر اصرار نیز ورزیده است.بر این اساس، وی هنگام رد یا قبول یک رأی ، دلیل یا دلایل خود را عرضه کرده و چنانچه قادر به داوری قطعی نبوده، با عبارت «اللّه اعلم» تردید خود را نشان داده است. [۱۵۲]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۴۶ـ۴۸، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
گاه حتی به نظر میرسد که درصدد القای این تردیدها به خواننده است تا بلکه وی را از پذیرش بیچون و چرای هر نقلی بازدارد. [۱۵۳]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۱۴، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
[۱۵۴]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۵۶، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
[۱۵۵]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۱۰۹ـ۱۱۱، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
تاریخ سنی ملوک الارض اگرچه به دلیل فقدان شرح و بسط وقایع سیاسی قابل مراجعه بسیار نیست، به لحاظ ثبت سنوات حکومت حکام، تاریخ ایران و عرب قبل از اسلام، ذکر دستاوردهای تمدنی، برخی حوادث طبیعی و آشوبهای اجتماعی، کهگاه در فصولی جداگانه به آنها پرداخته، حائز اهمیت است. با این حال این نقطه قوت، به سبب عدم تمایل حمزه به طولانی شدن تاریخش، [۱۵۶]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۱۵۹، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
چنان کمدامنه است که جز ادای وظیفهای علمی نمینماید و خواننده را همچنان تشنه برجای میگذارد.تاریخنگاری حمزه از منظری دیگر نیز قابل تعمق است و آن تمایلات ایراندوستانه اوست. ۱۲ - ایران دوستیایراندوستی در آثار دیگر او نیز دیده میشود و موجب انتساب وی به شعوبیگری شده که از آن به تعصب قومی، [۱۵۷]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۱۷، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
تعصب زبانی [۱۵۸]
علی بن یوسف قفطی، اِنباهالرواة علی اَنباه النحاة، ج۱، ص۳۳۶، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
و نظایر آن تعبیر کردهاند.توجه خاص وی به آثار فرهنگی و تمدنی ایران و تمایل به برجسته کردن آنها، نظیر اختصاص دادن مفصّلترین بخش تاریخ خود به پادشاهان ایرانی، ذکر دستاوردهای تمدنی صرفآ ایرانی، تأکید بر نابودی و انتقال میراث علمی ایران از سوی یونانیان و تقبیح آن، توجه به آثار باستانی ایران و مقایسه آنها با اهرام مصر ، همگی مبیّن تمایلات ایراندوستانه اوست. [۱۵۹]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۱۲، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
[۱۶۰]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
[۱۶۱]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۳۱ـ۵۵، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
[۱۶۲]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۱۴۹ـ۱۵۱، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
تألیف دو کتاب اعیاد الفرس و رسالة فیالاشعار السائرة فی النیروز و المهرجان را نیز باید در جهت همان تمایلات ارزیابی کرد. این تمایلات در کتاب الخصائص و الموازنة (که در آن بسیاری از نامهای عربی را دارای اصلی فارسی دانسته)، به حیطه دفاع از زبان فارسی کشیده شده، هر چند که از افراط نیز در امان نمانده است. [۱۶۳]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۳۳، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
[۱۶۴]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۳۸، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
با این همه، تجلی حس قومیتگرایی او با عقاید شعوبیان متفاوت و فاقد شائبههای تفاخر نژادی است. [۱۶۵]
اویگن میتووخ، «حمزه اصفهانی»، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، روزگار نو، جلد۲، ش ۱ (تابستان ۱۹۴۲).
[۱۶۶]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، مقدمه عبدالمجید قطامش، ص۲۷ـ۳۲، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶).
تتبعات وی در ادبیات عرب ــکه بخش اعظم آثار او را تشکیل میدهدــ و نیز ترجیح دادن روش عربها در مقایسه میان اعراب و ایرانیان در برخی امور، [۱۶۷]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۲۵، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
شعوبی بودن وی را به معنای شناخته شدهاش مورد تردید قرار میدهد.این محرز است که دغدغه اصلی او دفاع از تمدن ایران و احیای زبان و آداب و تاریخ آن بوده و او به عنوان فردی متتبع و آگاه به سیر تاریخ ایران، از نابودی بسیاری از میراث تمدنی ایران یا ثبت آنها به نام دیگران [۱۶۸]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
[۱۶۹]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۴۰، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
متأثر میشده است.این تأثر حتی اگر در مورد اعراب نیز بوده باشد، به دلیل پیوند مذهبی حمزه با آنان و نیز حاکمیت سیاسی اعراب مسلمان بر ایران آن روز، چندان مجال بروز نیافته و نمیتوان درباره آن اظهار نظر قطعی کرد. مورد اخیر، بهویژه از منظر جهتگیریهای سیاسی او، قابل لمستر است. ۱۳ - دشمنی با بنی امیهدشمنی آشکار او با بنیامیه و شرح فجایع و مظالمشان، حتی اگر بنابر مصلحت سیاسی عباسیان نوشته شده باشد، شاید بیارتباط با علقههای مذهبی او نباشد. دو فصل انتهایی تاریخ او به این دلیل به ذکر امرای خراسان و طبرستان اختصاص یافته که به زعم وی، عامل اصلی سقوط امویان ، ایرانیانِ مسلمان بودند. [۱۷۰]
حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۱، بیروت: دارمکتبة الحیاة.
در واقع، او آشکارا از پیوند میان ایران و اسلام دفاع کرده و از آن به مثابه مایه مباهاتی برای ایرانیان سخن گفته است.۱۴ - فهرست منابع(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه. (۲) ابنابیاصیبعه، عیونالأنباء فی طبقات الاطباء، چاپ نزار رضا، بیروت (۱۹۶۵). (۳) ابنمنظور، لسان العرب. (۴) ابنندیم، الفهرست (تهران). (۵) علی بن محمد ابوحیان توحیدی، اخلاق الوزیرین، چاپ محمد بن تاویت طنجی، دمشق ۱۳۸۵/۱۹۶۵. (۶) ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، چاپ ادوارد زاخاو، لایپزیگ ۱۹۲۳. (۷) ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ش. (۸) احمد بن عبداللّه ابونعیم اصفهانی، کتاب ذکر اخبار اصبهان، چاپ سون ددرینگ، لیدن ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴، چاپ افست تهران. (۹) حسن بن هانی ابونواس، دیوان، چاپ اوالت واگنر، ج۱، قاهره ۱۳۷۸/۱۹۵۸. (۱۰) رضا استادی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه مدرسه مروی طهران، قم ۱۳۷۱ش. (۱۱) عباس اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، تهران ۱۳۵۷ش. (۱۲) امین. (۱۳) اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین، ج۱، در حاجیخلیفه، ج۵. (۱۴) عبدالقادر بن عمر بغدادی، خزانة الادب و لبلباب لسانالعرب، چاپ عبدالسلام محمد هارون، ج۱، قاهره ۱۹۷۹. (۱۵) عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵). (۱۶) عبدالملک بن محمد ثعالبی، کتاب فقهاللغة و سرالعربیة، بیروت: دارالکتب العلمیة. (۱۷) حاجیخلیفه. (۱۸) حسینعلی محفوظ، «آراء حمزة بن الحسن الاصفهانی فی اللّغة و التاریخ و البلدان»، سومر، سال۲۰، ش ۱ و ۲ (۱۹۶۴). (۱۹) حسینعلی محفوظ، «حمزة بن الحسن الاصفهانی: سیرته و آثاره و آراؤه فیاللغة و التاریخ و البلدان»، همان، سال ۱۹، ش ۱ و ۲ (۱۹۶۳). (۲۰) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهمالصلوة والسلام، بیروت: دارمکتبة الحیاة. (۲۱) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، التنبیه علی حدوث التصحیف، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۲۲) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، الدرة الفاخرة فی الامثال السائرة، ج۱، چاپ عبدالمجید قطامش، قاهره (۱۹۶۶). (۲۳) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، سوائر الامثال علی افعل، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸. (۲۴) حمزة بن حسن حمزه اصفهانی، کتاب التنبیه علی حدوث التصحیف، چاپ محمد اسعد طلس، دمشق ۱۳۸۸/۱۹۶۸. (۲۵) علی بن حسن خزرجی، العقود اللؤلؤیّة فی تاریخ الدولة الرسولیة، ج۱، چاپ محمد بسیونیعسل، صنعا ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲۶) دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ش. (۲۷) جرجی زیدان، کتاب تاریخ آداب اللغة العربیة، مصر ۱۹۱۱ـ۱۹۱۴. (۲۸) علی سالاری شادی، «حمزه اصفهانی و سنی ملوک الارض و الانبیاء»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، سال ۲، ش ۲ (آذر ۱۳۷۷). (۲۹) محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الأعلان بالتوبیخ لمن ذمّ التاریخ، چاپ فرانتس روزنتال، بغداد ۱۳۸۲/۱۹۶۳. (۳۰) جمشید سروشیار، «آویزهها»، فصلنامه هستی، سال ۲، ش ۵ (بهار ۱۳۷۳). (۳۱) سمعانی، الانساب. (۳۲) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴. (۳۳) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، چاپ محمد احمد جادمولی، علیمحمد بجاوی، و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره. (۳۴) خلیل بن ایبک صفدی، الغیث المسجم فی شرح لامیّة العجم، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰. (۳۵) حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب جمهرة الامثال، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، بیروت (۱۳۸۴/ ۱۹۶۴). (۳۶) علی بن یوسف قفطی، اِنباهالرواة علی اَنباه النحاة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، ج۱، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰. (۳۷) حسن بن محمد قمی، کتاب تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی قمی، چاپ جلالالدین طهرانی، تهران ۱۳۶۱ش. (۳۸) مُفَضَّل بن سعد مافَرّوخی، کتاب محاسن اصفهان، چاپ جلالالدین حسینی طهرانی، تهران ۱۳۱۲ش. (۳۹) مجملالتواریخ و القصص، چاپ محمدتقی بهار، تهران: کلاله خاور، ۱۳۱۸ش. (۴۰) ریاض عبدالحمید مراد و یاسین محمد سواس، فهرس مخطوطات دارالکتب الظاهریة: قسمالادب، دمشق ۱۴۰۲ـ۱۴۰۳/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۳. (۴۱) الموسوعة العربیة، دمشق: هیئة الموسوعة العربیة، ۱۹۹۸ـ، ذیل «حمزة الاصفهانی» (از مظهر شهاب). (۴۲) اویگن میتووخ، «حمزه اصفهانی»، روزگار نو، جلد۲، ش ۱ (تابستان ۱۹۴۲). (۴۳) احمد بن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنون الادب، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰. (۴۴) یاقوت حموی، کتاب معجمالبلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵. (۴۵) یاقوت حموی، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳. ۱۵ - پانویس
۱۶ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حمزة بن حسن حمزهاصفهانی»، شماره۶۵۴۳. |